وقتی میخوابید از شکمش صدای ذکر می آمد.میترسید بیدار میشد.صدایی نمی آمد.فرزندش که به دنیا آمد دست هایش را گذاشت روی زمین .سرش را برد بالا و لب هایش تکان خورد.همسرش آمد .در گوش کودک اذان گفت و اقامه.آب فرات خواست.چکاند در دهانش.بعد دادش به او"بگیر طاهره.این بقیه الله است روی زمین بعد از من"
ولادت علی بن موسی الرضا(ع)مبارک