loading...
سایت سرگرمی و تفریحی آسمان
ترانه بازدید : 365 دوشنبه 22 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

ابو حمزه ثمالی از امام سجاد علیه السلام و او از پدرش امام حسین علیه السلام نقل می کند که مردی نزد حضرت علی علیه السلام آمد و گفت:« تو را امیرالمؤمنین لقب داده‌اند. چه کسی تو را امیرمؤمنان قرار داده است؟»
امام علی پاسخ داد:« خداوند متعال.»

مرد پس از شنیدن این پاسخ، نزد پیامبر رفت و گفت:« ای رسول خدا، آیا علی راست می‌گوید که خداوند او را بر مردم امیر قرار داده است؟ »
پیامبر خدا غضبناک شد و فرمود:« علی با ولایت خداوند متعال، امیرالمؤمنین است. خداوند بالای عرش خود، پیمان امیرالمؤمنین بودن را برای علی بسته است و فرشتگانش را بر آن پیمان گواه قرار داده است.
علی خلیفه و حجت خدا و امام مسلمین است؛ اطاعت از او برابر با اطاعت خداوند است و نافرمانی از او برابر با نافرمانی خدا. هر کس به مقام علی ناآگاه باشد، به مقام من ناآگاه است و هر کس آگاه به مقام علی باشد، آگاه به مقام من است؛ هر کس امامت علی را انکار کند، نبوت مرا انکار کرده و هر کس امارت علی را منکر شود، رسالت مرا منکر شده است؛ هر کس فضل و مقام علی را رد کند، از مقام و فضل من کاسته و هر کس با او بجنگد، با من جنگیده است؛ هر کس او را دشنام دهد، مرا دشنام داده است، زیرا او از من است و از سرشت من آفریده شده است؛ او همسر فاطمه دخترم و پدر دو فرزندان من حسن و حسین است.»
آن گاه رسول خدا فرمود:« من و علی و فاطمه و حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین، حجت خداوند بر مردم هستیم. دشمنان ما دشمنان خدا و دوستان ما دوستان خداوند هستند

http://daneshnameh.roshd.ir

ترانه بازدید : 339 دوشنبه 22 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

روزی علی(ع) با غلام جوان شان، قنبر به بازار رفتند و دو پیراهن خریدند، یکی را به سه درهم و دیگری را به دو درهم. سپس به قنبر فرمودند: پیراهن سه درهمی را تو بردار. او گفت: مولای من، سزاوار است که شما لباس بهتر را بردارید. حضرت فرمودند: تو جوانی و مثل جوانان دیگر، به زیبایی علاقه داری. از آن گذشته من از خدای خود شرم دارم که لباسم از لباس تو بهتر باشد.

http://www.hawzah.net/

ترانه بازدید : 469 یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

حجت‌الاسلام قرائتی با تأکید بر قرائت زیارت متقن و معتبر «امین الله» گفت: «امین بودن» ویژگی لازم حاکم اسلامی و عنوان «امیرالمؤمنین» تنها مخصوص امام علی علیه‌السلام است.

یک نکته بگویم. بعضی‌ها می‌نویسند: امیرالمؤمنین (ع). در حالی که حدیث داریم اگر کسی بنویسد: (علیه السلام) تا مادامی که این کلمه روی کاغذ است برایش ثواب می‌نویسند. چرا خودمان را محروم می‌کنیم؟ امیرالمؤمنین هم لقبی است که منحصر به شخص حضرت علی است. زیارت امین‌الله هم یک صفحه تقریباً بیشتر نیست و در میان همه‌ زیارت‌نامه‌ها به قول علامه مجلسی (ره) «اصح» یعنی صحیح‌ترین و به قول شیخ عباس قمی (ره) در مفاتیح‌الجنان «در نهایت اعتبار» است. یعنی خیلی زیارت قوی است.

امتیاز زیارت امین‌الله این است که برای هر امامی هر زمانی می‌شود خواند. یعنی در هر زمان برای هر امام، بهترین زیارت، در عین حال خیلی کوتاه و یک صفحه. و این زیارت خیلی حرف دارد. اولین جمله‌اش این است که می‌گوییم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ الله»، شما امین خدا هستید. آدم وقتی در مقابل امیرالمؤمنین می‌ایستد، می‌گوید: یا امیرالمؤمنین من در حد یک بزغاله، امین نیستم. اگر یک بزغاله به من بدهند، بگویند: تقسیم کن، کبابی‌اش را برای خودم برمی‌دارم. یعنی من در تقسیم یک بزغاله امانت ندارم. یک چیزی به من بسپارند، بگویند: 

ترانه بازدید : 213 شنبه 13 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

بنابر آن‌چه از روايات به دست مي‌آيد، تنها راه تحصيل رضايت خداوند، تسليم محض در مقابل اوامر و نواهي اهل‌بيت (ع) و كسب رضايت ايشان است؛ چنان‌چه امام‌حسين (ع) به اين واقعيت اشاره‌اي رسا دارند. مي‌فرمايد: «رضِيَ اللهِ رِضانا أَهلَ الْبَيتِ»؛ رضايت خداوند در رضايت ما اهل‌بيت است.

آري، معيار رضايت و خشنودي خداوند متعال، جلب خشنودي و رضايت اهل‌بيت (ع) است و از همين روست كه مولانا صاحب العصر والزمان (عج) خطاب به محبان و شيعيان خويش مي‌فرمايند:

«فَليَعمَل كُلُّ امْرِءٍ مِنكُم بِما يُقَرِّبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا وَ يَتَجَنَّبُ ما يُدنيهِ مِن كِراهَتِنا وَ سَخَطِنا»؛هر يك از شما بايد به آن­چه مايه نزديكي او به محبت ماست، عمل نمايد و از آن­چه ماية نزديكي او به نارضايتي و ناراحتي ماست، دوري و اجتناب كند.

خشنودي و رضايت اهل بيت (ع) نيز در اطاعت و تسليم محض ما در مقابل خواست ايشان است كه همان خواست و رضايت خداوند است. از اين روست كه وظيفه هميشگي ما پرهيزگاري و تسليم محض در مقابل اوامر و نواهي ائمه اطهار (ع) بوده و هست؛ چنان­كه پيام امام زمان (عج) به پيروانشان چنين است: «فَاتَّقُوا اللهَ، وَ سَلِّموا لَنا وَرُدُّوا الأَمرَ إلَينا»پس، تقواي الهي پيشه سازيد! و تسليم امر ما باشيد و كار را به ما واگذار كنيد.

http://aghatehrani.ir/

ترانه بازدید : 184 پنجشنبه 11 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

حجت الاسلام و المسلمین جاودان فرمودند:

سلام علیکم و رحمة الله ،

هر روز بلکه هر روز و شب نماز استغاثه به امام زمان بخوانید و هر روز صبح زیارت آل یس را با توجه و تضرع بخوانید و اگر موفق به ترک شدید این توسلات را رها نکنید و خیالتان به ترک چند روزه مطمئن نشود باید دست از توسل و تضرع برندارید.

http://javedan.ir

ترانه بازدید : 142 چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

امام باقر

اخلاق و فضایل امام محمد باقر (ع)

امامان معصوم، نسخه عملی آیات نورانی قرآن مجید هستند. همه آنچه از اخلاق و فضایل و ویژگی های انسان کامل است در وجود آنان در حد اعلی موج می زند. یکی از بارزترین ویژگیهای امام جامعیت اوست .

همه ی فضایل و ویژگی های انسان کامل در وجود امام محمد باقر (ع) متبلور بود. مرجعیت علمی و پاسخگویی به پرسشهای مردم، عبادت و تهجد و شب زنده داری، کار و تلاش در اوج زهد و تقوا، حضور سازنده و مؤثر در جامعه، شکیبایی و بردباری در روابط اجتماعی، رسیدگی به محرومان، صمیمیت و محبت با دوستان، محبت و عاطفه نسبت به خانواده، رعایت حقوق و نیازهای روحی همسران، عدم تحمیل ایده‏های خویش بر همسران، رعایت جمال و زی شرافتمندانه، اهتمام به حقوق مالی مردم و….تنها پاره ای از ویژگی های امام محمد باقر (ع) است.

ترانه بازدید : 611 چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

1. هنگامی که از حضرت رضا علیه‌السلام اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید:

«أ أدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟»

زیارت امام رضا علیه‌السلام از زیارت امام حسین علیه‌السلام بالاتر است، چرا که بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه‌السلام می‌روند ولی فقط شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند.

2. به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه‌السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سید الشهداء علیه‌السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه‌السلام اذن دخول داده‌اند و وارد شوید.

ترانه بازدید : 130 چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

به امام صادق (علیه السلام) گفتم:«در دوره حضرت مهدی، با اهل ذمه (یهود و نصارا) چگونه رفتار می شود؟ فرمود: «با آنان از سر آشتی و مسالمت رفتار می کند؛ همان گونه که پیامبر (صلی الله علیه و آله) با آنان از سر مسالمت رفتار کرد»

http://www.tebyan.net

ترانه بازدید : 99 جمعه 29 فروردین 1393 نظرات (0)

خانه فاطمه(ع) جلوه گاه نور هدايت الهي
  قرآن کريم، خداوند را نور آسمان ها و زمين مي خواند و تصريح مي کند که او هر فردي را که بخواهد، به نور خويش هدايت مي کند. در ادامه مي فرمايد:«[ اين نور هدايت] در خانه هايي است که خداوند اذن فرموده است رفعت بيابند؛ خانه هايي که نام خدا در آنها ذکر مي شود و مرداني که تجارت و معامله، آنان را از ياد الهي غافل نمي کند و مي ترسند از روزي که در آن، دل ها و چشم ها زير و رو مي شود، صبح و شام در آنها، تسبيح او مي گويند.


هنگامي که پيامبر خدا (ص)آيات مذکور را تلاوت کرد، يکي از اطرافيان حضرت پرسيد: يا رسول الله! اين خانه ها کدام خانه هايند؟ فرمود:«خانه هاي انبيا». ابوبکر برخاست و گفت: يا رسول الله! آيا خانه فاطمه و علي از مصاديق اين آيه
است؟ پاسخ شنيد:«آري، از برترين مصاديق آن است.»

ترانه بازدید : 118 جمعه 29 فروردین 1393 نظرات (0)

برای رفع فقر و جلب وسعت و باز شدن در بهشت هر روز صد مرتبه بگوید:

لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ الْمُبینُ

حضرت خاتم الانبیاء (ص) به اصحاب صفه در زمانی که از تنگدستی خویش شکایت کردند این دعا را تعلیم ایشان فرمود که دائم بخوانند، غنی خواهند شد:

اَللّهُمَّ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ اِقْضِ عَنّا الدَّیْنِ وَ اَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ

گویند جهت توانگری چهل شب هر شب این دعا را بخواند مؤثر خواهد بود.

بِسم الله الرّحْمنِ الرّحیم

اَللّهُمَّ یا غَنِیُّ یا حَمیدُ یا رَحیمُ یا وَدُودُ یا مُبْدِءُ یا مُعیدُ اَغْنِنی بِحَلالِکَ عَنْ حَرامِکَ وَ بِفَضْلِکَ عَمَّنْ سِواکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

http://www.myquran.de

ترانه بازدید : 120 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)

امروز شهادت صدیقه طاهره است که سلام و صلوات خدا بر او
شاید در کمتر مناسبتی این قدر ذهن آدمی درگیر پرسش می شود.
او و همسرش نقطه حیرانی بشریت هستند در کنار یاد او ذهنم دچار حیرت می شود و بیشتر از هر زمانی عجز عقل آدمی خودنمایی می کند.
او کیست؟ که پیامبر خدا به احترام ورودش همیشه برمی خیزد و به استقبالش می رود؛ او را به شوق بوی بهشت می بوید.
او کیست؟ که شخص اول خلقت مقابل او خم می شود ؛ دستش را می بوسد؟!
او کیست؟ که خدا به عبادت او تفاخر می کند؟!
او کیست؟ که پدر او را ام ابیها خطاب می کند و فداها ابوها می گوید؟

ترانه بازدید : 128 پنجشنبه 22 اسفند 1392 نظرات (0)

ملاقات با امام عصر

استاد بزرگوار حضرت آيت‌الله حاج آقا حسن صافي اصفهاني قدّس‌سره داستاني را نقل می کردند كه بسيار شنيدني و عبرت آموز است:

در كربلاي معلّا يكي از علما كه به علوم غريبه آگاهي داشته است، تصميم مي‌گيرد كه به وسيله علم جفر خود را به امام عصر (سلام‌الله‌عليه) برساند.

در نتيجه در داخل يكي ازغرفه هاي صحن امام حسين‌ (سلام‌الله‌عليه) به محاسبات اين علم مي‌پردازد. پاسخي كه دريافت مي‌دارد  اين بوده  است كه امام داخل صحن با پيرمردي قفل‌ساز در حال صحبت هستند و گل مي‌گويند و گل مي‌شنوند. ترديد مي‌‌كند مبادا  فلان قسمت از برنامه را اشتباه كرده باشم. بار دوم و سوم نيز حساب مي‌كند و نتيجه همان مي‌شود. در اين هنگام عزم خود  را بر ديدار جزم مي‌كند كه هر چه بادا باد.

ترانه بازدید : 148 جمعه 16 اسفند 1392 نظرات (0)

شکی نیست که وقتی با خداوند متعال مناجات می کنیم و نیازها و احتیاجات خود را به محضر مقدسش عرضه می داریم همسو و متناسب با نیازمان نام ها و صفات مقدس او را بر زبان می آوریم. مثلا در مقام طلب مغفرت از ساحت مقدس خداوند متعال او را «یا غفار» و در مقام طلب نمودن روزی حلال و فراوان با کلمه «یا رزاق»، و در مقام درخواست ثبات قدم و استوار و پایدار ماندن در راه حق او را با جمله یا «مقلب القلوب و الابصار» و امثال آن می خوانیم.

بنابراین برای اجابت دعا و قبولی مناجات با خداوند متعال، راه و رمز و اوقات و ساعات خاصی وجود دارد که پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) و اهل بیت آن حضرت آنها را در میان احادیث و روایات معتبر به ما تعلیم فرموده اند به گونه ای که حتی دعای صبح و شام و دعای اول و آخر هفته و ماه و سال و چند و چون آن را هم یاد داده اند حال باید دید که دعای معروف گم شدگان در صحرا و بیابان را که در روایات آمده است و همچنین کنیه معروف اباصالح (عجل الله تعالی فرجه) را در کجا و چه وقت باید خواند؟

ترانه بازدید : 131 پنجشنبه 15 اسفند 1392 نظرات (0)

در کتب تاريخ اسلام آمده: خبر تولد حضرت زينب سلام الله عليها که نوزادي عزيز بود، به گوش رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم رسيد. رسول خدا براى ديدار او به منزل دخترش ‍ حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها آمد و به دختر خود فاطمه سلام الله عليها فرمود: ((دخترم، فاطمه جان، نوزادت را برايم بياور تا او را ببينم)).

حضرت فاطمه سلام الله عليها نوزاد کوچکش را به سينه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرزند دلبند زهراى عزيزش را در آغوش کشيده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشک ريختن کرد. فاطمه سلام الله عليها ناگهان متوجه اين صحنه شد و در حالى که شديدا ناراحت بود از پدر پرسيد: پدرم، چرا گريه مى کنى؟!

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: ((گريه ام به اين علت است که پس از مرگ من و تو، اين دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلاتى دردناکى رو به رو مى شود و چه مصيبت هاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى کند)).

ر آن دقايقى که آرام اشک مى ريخت و نواده عزيزش را مى بوسيد، گاهى نيز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى که بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خيره خيره مى نگريست و در همين جا بود که خطاب به دخترش فاطمه سلام الله عليها فرمود: ((اى پاره تن من و روشنى چشمانم، فاطمه جان، هر کسى که بر زينب و مصايب او بگريد ثواب گريستن کسى را به او مى دهند که بر دو برادر او حسن و حسين گريه کند.))

http://shia-online.ir

ترانه بازدید : 158 جمعه 09 اسفند 1392 نظرات (0)

۱ حضرت آدم (ع):

در سیره و احوالات حضرت آدم (ع) نقل شده که ایشان پس از رانده شدن از بهشت بسیار ناراحت و غمگین شده از روی ندامت و پشیمانی رو به درگاه الهی آورد و به استغاثه پرداخت، تا این‌که خداوند مهربان پس از مدتی درب رحمت خود را به‌روی او گشود و به‌واسطه امین وحی؛ جبرئیل (ع) کلماتی را به‌او آموخت و آن‌حضرت با خواندن آن کلمات، به درگاه ربوبی تمسک جست و بدین وسیله توبه‌اش پذیرفته شد.

از پیامبر اکرم (ص) درباره کلماتی که بر آدم (ع) القا شد و موجب پذیرش توبه‌اش گردید، سؤال شد، آن‌حضرت فرمود: «آدم (ع) خداوند را به حق آن ذوات مطهر؛ حضرات محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) خواند، پس خداوند توبه‌اش را پذیرفت و ترک اولایی را که از او سر زده بود، بخشید.در این روایت یکی از پنج نوری که توسل به آن‌ها موجب رهایی حضرت آدم (ع) شد، امام حسین (ع) است.

ترانه بازدید : 132 پنجشنبه 01 اسفند 1392 نظرات (0)

از این دسته روایات استفاده می شود که امام صادق (علیه السلام) مدّت ها قبل از تولد حضرت مهدی (علیه السلام) با بهره گیری از قصّه حضرت یوسف، مسئله امکان تشرّف و ارتباط با آن حضرت را در عصر غیبت کبری، ممکن دانسته و کیفیّت و چگونگی آن را نیز بیان فرموده اند؛ آن جا که حضرت در بیان سنّتی از یوسف در حضرت مهدی (علیه السلام)، فرمود: «خداوند بین او و خلق حجابی قرار می دهد که در عین حالی که وی را مشاهده می کنند، نمی شناسند».
از جمله ای که در چند حدیث آمده است، استفاده می شود که همان طور که برادران یوسف (علیه السلام) در هنگام مواجه شدن با وی، او را نشناختند و به عنوان عزیز و پادشاه مصر او را صدا زدند و از حضرتش تقاضای کمک بیشتر کردند

ترانه بازدید : 163 پنجشنبه 19 دی 1392 نظرات (0)

عبادت و هيبت امام حسن عسكرى عليه السلام
اول ـ شـيـخ مـفـيـد و غـيـره روايـت كـرده انـد كـه بـنـى عـبـاس داخل شدند بر صالح بن وصيف در زمانى كه حبس كرده بود حضرت امام حسن عسكرى عليه السـلام را و به او گفتند كه تنگ گير بر او و وسعت مده بر او. صالح گفت : چه كنم من بـا او هـمـانا سپرده ام او را به دست دو نفرى كه بدترين اشخاص مى باشند كه من پيدا كـرده ام ايـشـان را، يـكـى را نـام عـلى بـن يـارمـش اسـت و ديـگـرى اقـتامش و اينك آن دو نفر اهل نماز و روزه گشته اند و رسيده اند در عبادت به مقامى عظيم ، پس امر كرد آن دو نفر را آوردنـد پـس ايـشـان را عـتـاب كـرد و گفت : واى بر شما! چيست شاءن شما با اين شخص ؟

گـفـتـنـد: چـه گـوييم در حق مردى كه روزها را روزه مى گيرد و شبها را تا به صبح به عـبـادت مشغول است ، تكلم نمى كند با كسى و مشغول نمى شود به غير از عبادت و هر وقت نـظـر بـر مـا مـى افـكـنـد بـدن مـا مـى لرزد و چـنـان مى شويم كه مالك نفس خود نيستيم و خـوددارى نـمـى تـوانـيـم بكنيم . آل عباس چون اين را شنيدند برگشتند از نزد صالح در كمال ذلت به بدترين حالی.

ترانه بازدید : 118 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

در ميان جمع، بشّاش و گشاده رو و در تنهايى، سيمايى محزون و متفكّر داشت.
هرگز به روى كسى خيره نگاه نمىكرد و بيشتر اوقات چشمهايش را به زمين مىدوخت.
اغلب دو زانو مىنشست و پاى خود را جلوى هيچ كس دراز نمىكرد.
در سلام كردن به همه، حتّى بردگان و كودكان، پيشدستى مىكرد و هر گاه به مجلسى وارد مىشد نزديكترين جاى را اختيار مىنمود.
اجازه نمىداد كسى جلوى پايش بايستد و يا جا برايش خالى كند.
سخن همنشين خود را قطع نمىكرد و با او طورى رفتار مىكرد كه تصوّر مىشد هيچ كس نزد رسول خدا از او گرامىتر نيست.
بيش از حدِّ لزوم سخن نمىگفت، آرام و شمرده سخن مىگفت و هيچ گاه زبانش را به دشنام و ناسزا آلوده نمىساخت.
در حيا و شرمِ حضور، بى مانند بود.
هر گاه از رفتار كسى آزرده مىگشت ناراحتى در سيمايش نمايان مىشد، ولى كلمه گِله و اعتراض بر زبان نمىآورد.
از بيماران عيادت مىنمود و در تشييع جنازه حضور مىيافت.
جز در مقام داد خواهى، اجازه نمىداد كسى در حضور او عليه ديگرى سخن بگويد و يا به كسى دشنام بدهد و يا بدگويى نمايد.

http://www.erfan.ir

ترانه بازدید : 129 دوشنبه 09 دی 1392 نظرات (0)

در احـاديـث مـعـتـبره وارد شده است كه آن حضرت به شهادت از دنيا رفت چنانكه صفّار به سـنـد مـعـتـبر از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده است كه در روز خيبر زهر دادند آن حـضـرت را در دسـت بـزغـاله چـون حـضـرت لقـمـه اى تـنـاول فـرمـود آن گـوشـت بـه سـخـن آمـد و گـفـت

: يـا رسـول اللّه ! مـرا بـه زهـر آلوده اند؛ پس حضرت در مرض موت خود مى فرمود كه امروز پـشـت مـرا در هـم شـكـست آن لقمه كه در خيبر تناول كردم و هيچ پيغمبر و وصىّ پيغمبرى نـيـسـت مـگـر آنـكـه بـه شـهادت از دنيا بيرون مى رود. و در روايت ديگر فرمود كه زن يهوديه آن حضرت را زهر داد در ذراع گوسفندى و چون حضرت قدرى از آن تناول فرمود آن ذراع خبر داد كه من زهرآلوده ام پس حضرت آن را انداخت و پيوسته آن زهر در بـدن آن حـضـرت اثـر مـى كـرد تـا آنـكـه بـه هـمـان عـلت از دنـيـا رحـلت فرمود. صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِ وَآلِهِ.


و مـسـتـحـب است زيارت آن حضرت از نزديك و دور چنانكه شيخ شهيد در (دروس ) فرموده كـه مـستحب است زيارت پيغمبر و ائمه در هر روز جمعه اگرچه زائر از قبرهاى ايشان دور بـاشـد و اگـر در بـالاى بـلنـدى بـايـسـتـد و زيـارت كـنـد افضل است انتهى .
و نـيـز سـزاوار اسـت زيـارت حـضـرت رسـول خـدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم در عقب هر نمازى به اين الفاظى كه حضرت امام رضا عليه السّلام تعليم ابن ابى نصر بَزَنْطى ، فرمودند:

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِاللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خِيَرَةَ اللّه اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حَبيبَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا صَفْوَةَ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَمينَ اللّهِ اَشْهَدُ اَنَّكَ رَسُولُ اللّهِ وَاَشْهَدُ اَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللّهِ وَاَشْهَدُ اَنَّكَ قـَدْ نـَصَحْتَ لاُِمَّتِكَ وَجاهَدْتَ في سَبيلِ رَبِّكَ وَعَبَدْتَهُ حَتّى اَتي كَ الْيَقينُ فَجَزاكَ اللّهُ يا رَسـُولَ اللّهِ اَفـْضـَل مـا جـَزى نـَبـِيا عَنْ اُمَّتِهِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَفْضَلَ ما صَلَّيْتَ عَلى اِبْراهيمَ وَ آلِ اِبْراهيمَ اِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ.

منبع:کتاب منتهی الامال

ترانه بازدید : 150 پنجشنبه 05 دی 1392 نظرات (0)

شخصی گفت من می‌روم با یک سیب آبروی امام صادق(علیه السلام) را می‌ریزم . گفتند چه جوری؟ گفت می‌روم می‌گویم: ‌ای امام صادق این رزق من هست یا نه؟ اگر امام گفت رزق تو نیست سیب را می‌خورم تا بگویم تو دروغ گفتی . اگر گفت که رزق تو هست نمی‌خورم و آنرا لگد می‌کنم . 

پیش امام رفت و گفت: امام این سیب رزق من هست یا نه؟ امام فرمود: اگر از گلویت پائین برود معلوم می‌شود که رزق تو است . این دیگر نمی‌دانست چه کند و گیج شد. گاهی آدم دارد ولی رزق او نیست.

http://dastanhokama.blog.ir

 

ترانه بازدید : 156 پنجشنبه 28 آذر 1392 نظرات (0)

یکی از مشکلات اساسی که امروزه گریبانگیر دولت هاست و میلیون ها نفر از آن رنج می برند تحقق تئوری اقتصادی توانمندی است که بتواند مشکلات اقتصادی ملت ها و دولت ها را حلّ و فصل کند و رفاه مردم را تأمین نماید. جریانات فکری و سیاسی در تعریف مشکل اقتصادی اختلاف دارند و همین امر موجب تفاوت در نظام اقتصادی حکومت ها شده است و هر کدام شیوه اقتصادی خاصی پیش می گیرند.

یعنی نظام سرمایه داری می گوید: مشکل اصلی بر سر راه اقتصاد، این است که همگام با افزایش جمعیت کره زمین، منابع طبیعی رو به کاهش و نقصان دارد و همین امر موجب بحران های اقتصادی می شود.

مارکسیسم می گوید: مشکل اساسی اقتصاد جهانی، شیوه نادرست توزیع منابع ثروت است که از تناقض بین شکل تولید و شیوه توزیع ناشی شده است.

اما اسلام تصریح کرده که این مشکل اساسی در صورت عدم دخالت انسان قابل حل است چون او خود اساس پیدایش این بحران ها بوده و هست. به همین خاطر در قرآن آمده است: «الله الذی خلق السَّماوات و الارض و اَنزل مِن السماءِ ماءً فأَخرج بِه من الثمرات رِزْقًا لَکُمْ وَسخّر لکم الفلکَ لِتَجْرِی فی البحرِ بِأَمرِه وَسخّر لکم الأَنهار × و سخّر لکم الشمسَ و القمرَ دائبَینِ وَسَخّر لکم الیلَ و النهارَ × و آتاکم مِن کلّ ما سأَلتُمُوهُ وَ إِن تعدُّوا نعمةَ اللَّه لا تُحصوها اِنَّ الانسانَ لَظلومٌ کَفّار»

 (خداست که آسمان ها و زمین را آفرید و آبی از آسمان فرو فرستاد و به واسطه آن محصولاتی به عنوان روزی برای شما برآورد و کشتی را به فرمان خود مسخر ساخت تا در دریا به حرکت درآید و رودها را به تسخیر شما درآورد و خورشید و ماه را که در پی هم می آیند و نیز روز و شب را برای شما رام کرد و بسیاری از چیزهایی که می خواستید به شما عطا کرد و اگر بخواهید نعمت های خدا را به شمار در آورید نمی توانید. همانا انسان ستمکار و ناسپاس است)

این قدرت تسخیر الهی بر همه موجودات ارضی و سماوی جاری است اما انسان با ناسپاسی و ستم پیشگی با آن مقابله می کند، یعنی ظلم پیشگی او مانع عدالت در توزیع است و کفر او مانع نزول برکات الهی می گردد. به عبارت دیگر، ظلم انسان در زندگی روزمره و کفران نعمت الهی دو عامل اساسی مشکلات اقتصادی در دنیاست.

بنابراین انسان سازی، اساس ساختن جامعه و هدایت آن در مسیر امنیت و رفع مشکلاتی است که جامعه با آن مواجه است. این کار در عصر ظهور امام به طرزی شگفت انگیز تجلی و ظهور خواهد یافت.

ترانه بازدید : 105 سه شنبه 19 آذر 1392 نظرات (0)

ولادت امام موسی کاظم علیه السلام
به نظر می رسد که روستای ابواء واقع در بین مکه و مدینه بیش از سایر اماکن قافله های حجاج اهل بیت را به سوی خود جلب می کرد زیرا آرامگاه مادر پیامبر آمنه دختر وهب در آنجا قرار داشته است.
در راه بازگشت از حج بیت الله الحرام (بحارالانوار، ج 48، ص 4، المحاسن، ج 2، ص 418) قافله امام ابو عبدالله الصادق (علیه السلام) در این روستا توقف کرد. آن روز بنابر مشهورترین روایات 7 صفر سال 128 هـ .ق بود که امام برای میهمانانش سفره غذا گسترده بود که پیکی از جانب زنانش به سوی او آمد تا مژده ولادت خجسته فرزندش را به وی برساند.


در روایتی که از منهال قصاب نقل کرده اند آمده است :
«به قصد مدینه از مکه بیرون شدم و همین که به ابواء رسیدم شنیدم که امام صادق (علیه السلام) صاحب فرزند شده است. من زودتر از آن حضرت به مدینه وارد شدم و ایشان یک روز پس از من به مدینه رسید. ایشان (به خاطر ولادت نوزاد) سه روز به مردم طعام داد و من نیز یکی از کسانی بودم که بر سفره طعام امام حاضر می شدم و چنان غذا می خوردم که تا روز بعد نیازی به غذا نداشتم و روز بعد باز بر سفره او حاضر می شدم. من سه روز از طعام آن حضرت خوردم و تا فردا هیچ غذایی نمی خوردم».

ترانه بازدید : 96 جمعه 15 آذر 1392 نظرات (0)


1- هر کس با خانواده اش خوشرفتار باشد، بر عمرش افزوده مي گردد.

2- از سستي و بي قراري بپرهيز، که اين دو، کليد هر بدي مي باشند، کسي که سستي کند، حقي را ادا نکند، و کسي که بي قرار شود، بر حق صبر نکند.

3- پيوند با خويشان، عملها را پاکيزه مي نمايد، اموال را افزايش مي دهد، بلا را دور مي کند، حسا آخرت را آسان مي نمايد، و مرگ را به تاخير مي اندازد.

4- بهترين چيزي را که دوست داريد درباره شما بگويند، درباره مردم بگوييد.

5- خداوند بنده مؤمنش را با بلا مورد لطف قرار مي دهد، چنانکه سفر کرده اي براي خانواده خود هديه مي فرستد، و او را از دنيا پرهيز مي دهد، چنانکه طبيب مريض را پرهيز مي دهد.

6- بر شما باد به پرهيزکاري و کوشش و راستگويي، و پرداخت امانت به کسي که شما را بر آن امين دانسته است، چه آن شخص، نيک باشد يا بد.

7-  غيبت آن است که درباره برادرت چيزي را بگويي که خداوند بر او پوشيده و مستور داشته است و بهتان آن است که عيبي را که در برادرت نيست، به او ببندي.

8- خداوند، دشنام گوي بي آبرو را دشمن دارد.

9- تواضع، راضي بودن به نشستن درجايي است که کمتر از شانش باشد، و اينکه به هر کس رسيدي سلام کني، و جدال را هر چند حق با تو باشد، ترک کني.

10- برترين عبادت، پاکي شکم و پاکدامني است.

http://www.rouzegareno.ir/

ترانه بازدید : 116 پنجشنبه 14 آذر 1392 نظرات (0)

سرم را می زنم از بی کسی گاهی به درگاهی

نه با خود زاد راهی بردم از دنیا، نه همراهی

 

اگر زاد رهی دارم همین اندوه و فریاد است

"نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی"

 

غروبی را تداعی می کنم با شوق دیدارش

تماشا می کنم عطر تنش را هر سحرگاهی

 

دلم یک بار بویش را زیارت کرد... این یعنی

نمی خواهد گدایی را براند از درش شاهی

 

نمی خواهم که برگردد ورق، ابلیس برگردد

دعای دست می گویی، چرا چیزی نمی خواهی؟

 

از این سرگشتگی سمت تو پارو می زنم مولا!

از این گم بودگی سوی تو پیدا می کنم راهی

 

به  طبع طوطیان هند عادت کرده ام ، هندو

 همه شب  رام رامی گفت و من الله اللهی

 

هلال  نیمه ی شعبان رسید و داغ دل نو شد

دعای آل یاسین خوانده ام با شعر کوتاهی

 

اگر عصری ست یا صبحی تو آن عصری تو آن صبحی

اگر مهری ست یا ماهی  تو آن مهری تو آن ماهی

 

دل مصر و یمن خون شد ز مکر نابرادرها

 

یقین دارم که تو آن یوسف افتاده در چاهی

http://sheremamzaman.blogfa.com/

 

ترانه بازدید : 129 سه شنبه 28 آبان 1392 نظرات (0)

پاسخ :

 زماني كه سر امام حسين ـ عليه السّلام ـ بالاي نيزه حمل مي‌شد، شيخ مفيد به نقل از زيد بن أرقم آورده است، روز دوّم كه عبيدالله دستور داد تا سرهاي شهدا را در كوفه بگردانند «من سر امام حسين را ديدم كه آيهاي از سوره كهف را كه ـ ام حسبت ان اصحاب الكهف و الرقيم كانوا من آياتنا عجبا ـ را تلاوت ميكرد.

آنچه مورّخين و علماء و بزرگان علوم اسلامي پيرامون مسأله شهادت امام حسين ـ عليه السّلام ـ و حمل سر مبارك ايشان به مجلس ابن زياد در كوفه و از آنجا به شام نقل كردهاند عبارت از اين است: كه در آخرين لحظات كه سپاه دشمن بر امام حسين ـ عليه السّلام ـ يورش بردند، توسط سنان بن أنس سر امام از تن ايشان جدا شد و سر حضرت توسط خولي به نزد ابن زياد در كوفه برده شد. بعد از چند روزي كه سرهاي شهداء كربلاء به همراه كاروان اسراء در كوفه بود عبيد الله دستور داد كه اسراء و سرهاي شهدا را به همراهي 500 نفر نيرو به شام به نزد يزيد بن معاويه بفرستند و در حاليكه سرهاي شهدا بر روي نيزهها حمل ميشد وارد شام شدند و از آنجا به نزد يزيد برده شد.

شيخ مفيد ميفرمايند: بامداد روز بعد كه عبيد الله بن زياد سر از بالش ستم برداشت دستور داد سر مبارك حضرت امام حسين را با ديگر سرها در ميان تمام كوچهها و قبيلههاي كوفه بگردانند.

زيد بن أرقم روايت كرده است كه من در آن روزي كه سرهاي شهداء كربلا را در ميان كوچههاي كوفه بر روي نيزهها حمل ميكردند، در ميان يك غرفهاي نشسته بودم كه سر بريدة امام حسين ـ عليه السّلام ـ را كه بر فراز يك نيزه جا داشت از برابرم گذشت و در آن هنگام شنيدم كه سر امام حسين آيهاي از سورة كهف را تلاوت ميفرمود: «آيا خيال مي كني كه پيش آمد ياران كهف و رقيم از اين همه آيات بزرگ ما شگفت آورتر است» و زمانيكه من اين آيه را شنيدم گفتم: «به خدا سوگند سر بريدة شما اي فرزند رسول خدا شگفت آورتر از پيشآمد اصحاب كهف است.[1]

علامة مجلسي هم در بحار به ذكر اين مطلب اشاره كرده است و ميگويد: از زيد بن ارقم روايت شده است كه ميگويد من شنيدم كه سر امام حسين اين آيه را تلاوت ميكرد[2]«أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَباً»[3]

امّا روضة الشهداء ملا حسين كاشفي به اين مطلب اشاره ميكند و مينويسد: وقتي كاروان اسراء به همراه سرها در حاليكه بر روي نيزهها حمل ميشدند و به طرف شام برده ميشدند، در بين راه يك مردي يهودي بنام يحيي حرّاني به استقبال اين كاروان آمد، ناگاه چشمش به سري افتاد كه لبهاي وي به هم ميخورد. ميگويد راوي كه اين يهودي گفت من نزديكتر رفتم و گوش فرا داشتم كه اين كلمات را شنيدم «وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ»[4]

يحيي از مشاهدة اين جريان متعجّب شد و پرسيد اين سر كيست؟ گفتند: آن سر حسين بن علي كه مادرش فاطمه دختر پيامبر محمد مصطفي ميباشد و در اين زمان كه يحيي اين جريان را ديد مسلمان شد.[5]

بنابر آنچه كه نقل شده اختلاف در منابع ميباشد امّا روايت صحيحتر همان روايتي است كه شيخ مفيد در ارشاد آورده است. و روايتي را كه در روضة الشهداء آورده شده صحّت و سقم آن خيلي روشن نيست زيرا نه نام راوي آن مشخّص است و نه شخص يهودي كه اين واقعه را ديده خيلي ثقه و مطمئن نيت و خود مؤلّف روضة الشهداء! هم چندان توجّهي به صحّت روايات نداشته و هر آنچه را كه شنيده در كتابش جمعآوري كرده است. و به فرض صحت آن، امام هر دو آيه را در دو جاي مختلف خوانده است.

http://www.ashoora.ir

ترانه بازدید : 129 سه شنبه 28 آبان 1392 نظرات (0)

 

 

براى توضيح جواب اين سؤال، به اين مطالب توجه كنيد:

1. فداكارى‏هاى امام حسين عليه‏السلام، دين را زنده كرد و نقش او در زنده نگه داشتن دين اسلام، ويژه و حائز اهميت است. اين فداكارى‏ها را بايد زنده نگه داشت؛ چون زنده نگه داشتن دين اسلام است. گرامى‏داشت روز عاشورا و اربعين، در حقيقت زنده نگه داشتن دين اسلام و مبارزه با دشمنان دين است.

2. مصيبت حضرت امام حسين عليه‏السلام، براى هيچ امام و پيامبرى پيش نيامده است. مصيبت امام حسين عليه‏السلام، از همه مصيبت‏ها بزرگ‏تر و سخت‏تر بود. اگر عامل ديگرى هم در كار نبود، همين عامل كافى است كه نشان بدهد چرا براى امام حسين عليه‏السلام بيش از امامان ديگر و حتى بيش از پيامبر اسلام‏صلى‏اللَّه‏عليه‏وآله عزادارى مى‏كنيم و مراسم متعددى برپا مى‏كنيم.

3. در ماه محرم سال 61ق. امام حسين عليه‏السلام، فرزندان، خويشان و ياران آن حضرت را كشتند و اسيران كربلا را به كوفه و شام بردند و همين اسيران داغديده، روز اربعين شهادت امام حسين عليه‏السلام و يارانش، به كربلا رسيدند و همه مصائب روز عاشورا در آن روز تجديد شد و آن روز، روز سختى براى خاندان پيامبر بود.

4. دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسين عليه‏السلام، قصد نابود كردن دين اسلام را داشتند. دشمنان امام حسين عليه‏السلام تلاش كردند تا حادثه كربلا، به كلى فراموش شود و حتى كسانى را كه براى زيارت امام حسين عليه‏السلام مى‏آمدند، شكنجه مى‏كردند و مى‏كشتند. در زمان متوكل عباسى، همه قبرهاى كربلا را شخم زدند؛ مزرعه كردند و مردم را از آمدن براى زيارت قبر امام حسين عليه‏السلام، منع كردند. شيعيان هم براى مقابله با اينها، از هر مناسبتى استفاده مى‏كردند كه يكى از اين مناسبت‏ها، حادثه روز اربعين است.

5. يكى از نشانه‏هاى مؤمن، زيارت امام حسين عليه‏السلام در روز اربعين است. از حضرت امام حسن عسكرى عليه‏السلام روايت شده است كه علامت‏هاى مؤمن پنج چيز است؛ پنجاه و يك ركعت نماز فريضه و نافله در شبانه‏روز، زيارت اربعين، انگشتر به دست راست كردن، پيشانى بر خاك نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن‏1 و يكى از وظايف شيعيان را اهتمام به زيارت اربعين بر شمرده‏ اند.

http://www.ashoora.ir

 

 

ترانه بازدید : 120 سه شنبه 21 آبان 1392 نظرات (0)

گریه بر امام حسين(عليه السلام) که ۱۴۰۰ سال پیش به شهادت رسیده اند چه نفعی دارد؟

 

پاسخ :
پاسخ از حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي (حفظه الله):
اشک ریختن بر مصیبت امام حسین(علیه السلام)، آثار فراوانی دارد، از جمله این که محبت اهل بیت (علیهم‏السلام) در قلب شیعیان حضور پیدا می‏کند؛ آنگاه دوست امامان معصوم (علیهم‏السلام) هرگز فکر و راه و روش آنان را رها نمی‏کند؛ زیرا رهبری جوارح به دست جانحه و دل است و زمامداری قلب را محبت به عهده می‏گیرد و دلِ دوستان حسین بن‏علی (علیه‏السلام) جوارح را به صَوْب صراط مستقیم رهنمود می‏شود.
خود آن بزرگوار نیز به این اصل کلی سفارش کردند که هر حادثهٴ تلخی پیش آمد کرد، آن را بهانه کنید و برای من اشک بریزید: «أو سمعتم بغریب أو شهید فاندبونى»[۱]؛ «هرگاه داستان غریب یا شهیدی را شنیدید، برای مظلومیت من گریه کنید»؛ زیرا اگر امام حسین (علیه‏السلام) به خلافت می‏رسید، دیگر غریب یا شهیدی وجود نداشت.
بنابراین، اصل کلی این است که هر حادثهٴ تلخ و ناگواری را باید بهانه کرد و برای سالار شهیدان اشک ریخت؛ نه آن‏که افراد داغدیده برای تسکین عواطف و احساسات خود آن حضرت (علیه‏السلام) را بهانه کنند و برای التیام زخم خویش اشک بریزند و ندبه نمایند و بین این دو گونه عزا داری فرق وافر است؛ زیرا محصول یکی تعزیت برای حضرت امام حسین (علیه‏السلام) است و نتیجهٴ دیگری تسلیت برای خود؛ هر چند ممکن است بهانه قرار دادن واقعهٴ جانسوز کربلا هم بی‏اثر نباشد.
http://rasekhoon.net

ترانه بازدید : 119 دوشنبه 20 آبان 1392 نظرات (0)

این تصویر که به تازگی بر شبکه های اجتماعی منتشر شده تا به حال ملیون ها بیننده داشته و اشک آنها را سرازیر کرده است. یکی از کودکان شرکت کننده در عزاداری های امام حسین (علیه السلام) در عالم کودکانه اش سعی می کند با بطری آب خود، شیرخواره امام حسین (علیه السلام) را سیراب کند. به گزارش شریان نیوز، این تصویر که به‌تازگی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده تا به حال ملیون ها بیننده داشته و اشک آنها را سرازیر کرده است. یکی از کودکان عراقي شرکت‌کننده در عزاداری سيدالشهداء(علیه السلام) در عالم کودکانه خود، سعی می‌کند با بطری آبش، طفل شیرخواره امام حسین(علیه السلام) را سیراب کند.

گریه

http://shariyan.com

ترانه بازدید : 95 دوشنبه 20 آبان 1392 نظرات (0)

عاشورا تجلّی خداست.
تا ظهر عاشورا کار عبد است و از ظهر به بعد، کار خدا.

نماز و روزه و قرآن و ایمان و… هر یک چهار فصل دارند. بهار ایمان، عاشورا است.

امام حسین (ع) را ابتدا خدا توسط عشق شهید کرد، سپس شمر به وسیله ي تیغ.

همه چیز از آب آفریده شده است . ماهی که از آب آفریده شده و غذایش آب است و در آب غوطه ور است ، دائم می گوید: آب، آب . جویبارها رودها را می جویند ودرودها دریا ر ا و دریاها اقیانوس را. اقیانوس ها هم آب آب می کنند و سر به آسماندبرمی دارند. مخلوق که هستی اي جز هستی خالق ندارد ، یکپارچه عطش به خالق است.


 شب هفتم محر م که اعلام شد آب را بر اصحاب و اهل بیت اباعبدالله (ع) بسته اند، اهل حرم هول کردند. حالا هم شب هاي هفتم محرّم که می گویند امشب آب بر اهل حرم بسته شد، ش یعه هول می کند. هول غ یر از خوف و ترس است . در خوف و ترس شخص کمی دوام می آورد، ولی وقتی هول آمد، بلافاصله از پا می افتد.

ترانه بازدید : 122 دوشنبه 20 آبان 1392 نظرات (0)

چرا مسلمانان در جنگ بدر آب را به روی کفار بستند که آنها در کربلا تلافی کنند؟

 

اگر به ساختار این سؤال (که بسیار نیز در سایت‌ها و افواه رایج شده است) دقت نمایید، متوجه می‌شوید که اصلاً برای پاسخ طرح نشده است، بلکه به دنبال القای سه مطلب است: اول آن که مسلمانان آب را در جنگ بدر به روی کفار بستند – و دوم آن که واقعه‌ی کربلا یک عکس‌العمل، انتقام و یا مقابله به مثل بوده است!  و سوم آن که در کربلا یک جنگ معمولی بین دو گروه مخالف هم رخ داده است، نه بین ظالم و مظلوم و ظلمی نیز اتفاق نیافتاده است. و البته به دنبال این القائات، اصلاً کاری هم ندارند که شما چه پاسخی می‌دهید؟

 

الف – پس، اول باید ثابت شود که مسلمانان آب را به روی کفار بسته‌اند! که البته چنین نبوده و در هیچ یک از تواریخ معتبر نیز چنین نیامده است، مضافاً بر این که همگان (مسلمان و غیره) می‌دانند که این روش با آموزه‌های اسلامی و نیز سیره‌ی نبی‌اکرم صلوات الله علیه و آله منافات دارد و اگر جایز بود، امام حسین علیه‌السلام که ابتدا بر شط مسلط بود نیز همین تاکتیک را به کار می‌بستند و هم چنین امیرالؤمنین، حضرت علی علیه‌السلام در جنگ صفین. نه این که دشمن و اسبان‌شان را سیراب کنند. در جنگ صفین نیروهای معاویه شریعه آب را گرفتند و مانع برداشتن آب شدند، امیرالؤمنین، علی علیه السلام دستور داد شریعه را بگیرند، حمله كردند و راه آب را باز كردند، آنان گفتند: حالا ما مانع آنها می‌شویم، امام فرمود: اگر چنین كنید چه فرقی بین شما و آنان خواهد بود؟ لذا مسلمانان مانع از دسترسی دشمن به آب نشدند.

 

ترانه بازدید : 139 یکشنبه 19 آبان 1392 نظرات (0)
  1. مرحوم آیه الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری رضوان الله علیه موقعی که سرپرستی حوزه علمیه اراک رابه عهده داشتند، برای حضرت آیه الله حاج مصطفی اراکی نقل فرموده بودند.هنگامی که من در کربلا بودم شبی که شب سه شنبه بود. در خواب دیدم شخصی به من گفت:
  2. شیخ عبدالکریم کارهایت را انجام بده سه روز دیگر خواهی مرد. من از خواب بیدار شدم و متحیر بودم .گفتم البته خواب است و ممکن است تعبیر نداشته باشد.روز سه شنبه و چهارشنبه مشغول درس و بحث بودم تا خواب از خاطرم رفت
  3. . روز پنج شنبه که تعطیل بود، با بعضی از رفقا به طرف باغ مرحوم سید جواد رفتیم و در آنجا قدری گردش و مباحثه علمی نمودیم تا ظهر شد. ناهار را همانجا صرف کردیم پس از ناهار ساعتی خوابیدیم.در همین موقع لرزه شدیدی مرا گرفت. رفقا آنچه عبا و روانداز داشتند، روی من انداختند ولی همچنان بدنم لرزه داشت و در میان آتش تب افتاده بودم حس کردم که حالم بسیار وخیم است.به رفقا گفتم مرا به منزلم برسانید.آنها وسیله ای فراهم کرده و زود مرا به شهر کربلا آوردند و به منزلم رساندند. در منزل بی حال و بی حس افتاده بودم و بسیار حالم دگرگون بود. در این میان به یاد خواب سه شب پیش افتادم . علائم مرگ را مشاهده کردم با در نظر گرفتن خواب احساس آخر عمر کردم .ناگهان دیدم دو نفر ظاهر شدند و در طرف راست و چپ من نشستند وبه همدیگر نگاه می کردند و گفتند: اجل این مرد رسیده مشغول قبض روحش شویم .
  4. در همین حال با توجه عمیق قلبی به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله (ع ) متوسل شدم و عرض کردم : ای حسین عزیز دستم خالی است کاری نکردم و زادی تهیه ننموده ام شما را به حق مادرتان زهرا(علیهاالسلام ) از من شفاعت کنید که خدا مرگ مرا تأخیر اندازد تا فکری به حال خود نمایم.بلافاصه پس از توسل دیدم شخصی نزد آن دو نفر که می خواستند مرا قبض روح کنند آمد و گفت : حضرت سیدالشهدأ(ع ) فرمودند: شیخ عبدالکریم به ما توسل کرده و ما هم در پیشگاه خدا از او شفاعت کردیم که عمرش را تأخیر اندازد.خداوند اجابت فرموده بنابر این شما روح او را قبض نکنید. در این موقع آن دو نفر به هم نگاه کردند و به آن شخص گفتند:
  5. سمعاً و طاعه سپس دیدم آن دو نفر و فرستاده امام حسین (ع ) (سه نفری ) صعود کردند و رفتند.در این موقع احساس سلامتی کردم و صدای گریه و زاری شنیدم که بستگانم به سر و صورت می زدند. آهسته دستم را حرکت دادم و چشمم را گشودم ، دیدم چشمم را بسته اند و به رویم چیزی کشیده اند. خواستم پایم را جمع کنم ، ملتفت شدم که شستم (انگشت بزرگ پایم ) را بسته اند.دستم را برای برداشتن چیزی بلند کردم شنیدم می گویند ساکت شوید گریه نکنید که بدن حرکت دارد. آرام شدند و رواندازی که بر روی من انداخته بودند برداشتند و چشمم را گشودند و پایم را فوری باز کردند، با دست اشاره به دهانم کردم که به من آب بدهند.
  6. آب به دهانم ریختند کم کم از جا برخاستم و نشستم .تا پانزده روز ضعف و کسالت داشتم و بحمدالله از آن حالت به کلی خوب شدم . این موهبت به برکت مولایم آقا سیدالشهدأ(ع ) بود آری به خدا.
  7. http://alhosein3.persianblog.ir
ترانه بازدید : 144 شنبه 18 آبان 1392 نظرات (0)

پاسخ:

نکته‌ اول – چه کسی گفته که مطلق لعن کردن بد است؟! این انحراف را دشمنان اسلام شایع کردند تا کسی با لعن کردن دشمنان خدا، رسول (ص)، اهل بیت (ع) و اسلام و مسلمین، بغض آنها را در دل و کلام نپروراند، علیه ظالمین روشنگری و ضد تبلیغ صورت نپذیرد و لعن معاویه و یزید دیروز به «مرگ بر آمریکا، انگلیس و اسرائیل امروز نیانجامد»، تا آنها بتوانند راحت‌تر به ظلم و جنایات خود ادامه دهند.

خداوند متعال خود در قرآن کریم نه تنها کفار، منافقین و حتی دروغ‌گویان [کاذبین] را لعن کرده است، بلکه به لعن کردن انبیای الهی نیز تصریح نموده است، به ویژه لعن کفار بنی‌اسرائیل:

«لُعِنَ الَّذینَ كَفَرُوا مِنْ بَنی‏ إِسْرائیلَ عَلى‏ لِسانِ داوُدَ وَ عیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا یَعْتَدُونَ» (المائده، 78)

ترجمه: از بنى اسرائیل آنان كه كافر شدند بزبان داود و عیسى بن مریم لعنت و نفرین شدند. و این براى همان عصیانى بود كه ورزیدند و اصولا مردمى تجاوز پیشه بودند.

ترانه بازدید : 95 سه شنبه 14 آبان 1392 نظرات (0)

شبهه: شبه اي جديدا مطرح شده شايد هم منتازه شنيده ام در مورد وجود حضرت رقيه(س)که عده اي با سند و مدرک مي گويند چنين شخصيتي وجود ندارد .

در جواب اين سؤال، به اين مطلب توجه كنيد:
      1. سليمان بن ابراهيم قُندوزى حنفى در كتاب خود به نام «ينابيع الموده» در جلد دوم، بابى دارد در شهادت حضرت امام حسين(ع). در اين باب، از «مقتل ابى محتف» مطالبى را درباره امام حسين(ع) آورده است. در صفحه 416 جلد دوم چاپ هفتم، سال 1371 هجرى شمسى، از انتشارات «الشّريف الرّضى» قم، چنين مى‏ گويد: «و من كلام له عند وداعه مع اهله: اللهم انك شاهد على هؤلاء القوم الملاعين انّهم عمدوا ان لا يبقون من ذرية رسولك... ثم نادى: يا امّ كلثوم! و يا سكينة! و يا رقيّه! و يا زينب! يا اهل بيتى عليكنّ منّى السّلام...»
      در جلد يازدم «احقاق الحق»، ملحقات، در ص 633، متن «ينابيع الموده» را آورده است و گفته است كه در «ينابيع الموده»، ص 346 چنين آمده است: «... يا ام كلثوم! و يا سُكَينة! و يا رقيه و يا عاتكة و يا زينب...» كتاب احقاق الحق، نوشته قاضى نور الله حسينى مرعشى شوشترى است. حضرت آية‏الله نجفى مرعشى، بر اين كتاب تعليقات و ملحقاتى دارد. اين تعليقات و ملحقات بسيار مهم است. كتابخانه آية‏الله نجفى مرعشى اين كتاب را به چاپ رسانده است. در مسائل اختلافى بين شيعه و سنى، داور خوبى است. اين كتاب به زبان عربى است.
      2. در «كشف الغمه» جلد دوم، چاپ اول، تبريز، 1381 هجرى قمرى، ص 38 مى‏ گويد: قال كمال الدين: كان له من الاولاد ذكورا و اناثا عشرة، ستة ذكور و اربع اناث.
      كمال الدين مى‏ گويد: امام حسين ده فرزند داشت. شش پسر و چهار دختر. كمال‏الدين از دخترها زينب، فاطمه و سكينه را نام برد و چهارمى را نام نمى‏ برد، (بحارالانوار، ج 45، ص 331 نيز همين حرف را از كمال‏الدين بنى طلحه نقل كرده است).
      3. نويسنده كتاب «ناسخ التواريخ»، سيد الشهداء در ص 238، چاپ سوم جلد چهارم آورده است: محمد بن طلحه شافعى در «مطالب السؤل» مى‏ گويد: امام حسين(ع) چهار دختر داشت: فاطمه، سكينه، زينب و چهارمى را نام نبرده است.

ترانه بازدید : 156 دوشنبه 13 آبان 1392 نظرات (0)

اگر امام حسین(ع) علم به شهادت خود داشتند، چرا به کربلا رفتند؟ و اگر علم نداشتند، پس روایاتی که دلالت بر علم ائمه(ع) دارد را چگونه باید توجیه کرد؟

پاسخ آیت الله جوادی آملی :

 

پاسخ: الف: گاهی شرایط به گونه ای است که آدمی، بناچار برای رسیدن به مقصد و مقصود خویش، هر کاری انجام می دهد؛ حتی اگر بداند به مرگ او می انجامد. رزمندگان اسلام که در دوران دفاع مقدس، برای عبور از میدان مین، بر هم سبقت می گرفتند، می دانستند سرانجام داوطلب شدن و سبقت گرفتن برای رفتن به میدان مین، شهادت آنان است، لیکن چون می دانستند برای دفاع از نظام اسلامی، چاره ای جز این نیست، پا در این میدان بی بازگشت می گذاشتند.
 
حرکت امام حسین(علیه السلام) به سوی کربلا نیز از این قبیل بود؛ زیرا انحراف در حکومت اسلامی به جایی رسیده بود که اگر قیام عارفانه آن حضرت و یاران باوفایش نبود، اسلام به پایان رسیده بود: «و علی الإسلام السّلام إذ قد بلیت الأمّة براع مثل یزید» و این انحراف، جز با شهادت امام حسین(علیه السلام) قابل اصلاح نبود.
 
* انواع علم ائمه اطهار(ع)
 
ب: پیغمبراکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) از دو علم برخوردارند: علومی که از راههای عادی به دست می آید و علومی که از راههای غیر عادی و غیر متعارف به دست می آید. با توجه به اینکه دنیا نشئه تکلیف است و آن پیشوایان نور نیز همانند سایر مردم، مکلّف به تکالیف الهی بودند، مکلّف به استفاده از علوم غیر عادی نبودند و تنها باید طبق علم عادی رفتار می کردند. البته در مواردی که خداوند به آنها اجازه می داد، از علوم غیر عادی برای اعجاز و اثبات حق بودن دعوت یا دعوا استفاده می کردند. پس استفاده از علوم غیر عادی به اذن خاص الهی بستگی داشت، نه به اراده خودشان. چون آن ذوات نورانی در تمام ابعاد علمی و عملی، معصوم و مصون بودند و اراده آنان تابع اراده الهی بود، هرگز در استفاده از علوم غیر عادی، از امر خداوند سرپیچی نمی کردند. حتی در قضا نیز مأمور بودند که به علم عادی عمل کنند

ترانه بازدید : 106 چهارشنبه 01 آبان 1392 نظرات (0)

عـلى (عـليـه السلام ) داراى هشت ويژگى است كه احدى از گذشتگان و آيندگان ، از اين ويژگيها را ندارد:

1 ـ او برادر من در دنيا و آخرت است و هيچ كس داراى اين مقام نيست .
2 ـ تو اى فاطمه ! سرور بانوان بهشت ، همسر او هستى .
3 ـ و دو سبط رحمت ، دو سبط من ، پسران او هستند.
4 ـ بـرادر عـلى (عـليـه السـلام ) (يـعـنـى جـعـفـر طـَيـّار) بـه دو بال آرايش شده و در بهشت همراه
فرشتگان به پرواز درآيد و هرجا كه بخواهد پرواز مى كند.
5 ـ علم گذشتگان و آيندگان ، نزد اوست .
6 ـ او نخستين فردى است كه به من ايمان آورد.
7 ـ او آخرين فردى است كه با من هنگام مرگ ، ديدار نمايد.
8 ـ او وصىّ من و وارث همه اوصيا است .
4 ـ معيار شناخت مؤ من از منافق
http://www.sarbazaneislam.com
ترانه بازدید : 118 چهارشنبه 01 آبان 1392 نظرات (0)

عبادت و بندگى مولا امیر مؤمنان على علیه السلام شهره جهان است، و مرکز ثقل مقامات و منزلت‏هاى على علیه السلام در کنار علم خدادادى همان عبادت‏ها و نمازها و ناله‏ها و نیازهاى شبانه اوست، این مسئله تا آنجا اهمیت دارد که خداوند به ملائکه مباهات و فخرفروشى بوسیله عبادت‏هاى امیرمؤمنان مى ‏کند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مى‏فرماید: صبحگاهى جبرئیل با شادى و حالت بشارت بر من وارد شد. گفتم حبیب من چه شده تو را خوشحال و بشارت رسان مى‏بینم؟ پس گفت: اى محمد! صلی الله علیه و آله چگونه خوشحال نباشم و حال آن که چشمم به خاطر اکرامى که خداوند نسبت به برادرت و جانشینت و امام امتت على بن ابى طالب روا داشته، روشن شده است، پس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: چگونه خداوند برادرم و امام امتم را گرامى داشته است؟

«قال: باهى بعبادته البارحة ملائکته و حملة عرشه و قال: ملائکتى انظروا الى حجّتى فى ارضى على عبادى بعد نبیّى، فقد عفر خدّه فى التّراب تواضعاً لعظمتى، اشهدکم انّه امام خلقى و مولى بریّتى؛[۱۹]گفت: خداوند با عبادت دیشب على بر ملائکه و حاملان عرش مباهات نموده است. و فرموده است: ملائکه من نگاه کنید به حجّتم بر بندگانم در زمین بعد از پیغمبرم، براستى صورت و گونه‏اش بر خاک نهاده است بخاطر تواضع در مقابل عظمت من، شما را شاهد مى‏گیرم که او (على) پیشواى مخلوقم، و سرپرست مردمان من مى‏باشد.»

در منابع شیعه آن قدر از عبادت امیرمؤمنان علیه السلام سخن به میان آمده که نیاز به یک کتاب دارد، خالى از لطف نیست که به ترجمه یک روایت اشاره کنیم:

ضراربن ضمره در حضور معاویه درباره على علیه السلام چنین گفت: «پس خدا را شاهد مى‏گیرم که او را در بعض جایگاهش دیدم. در وقتى که شب پرده‏هاى تاریکى‏اش را انداخته بود و ستارگان ظاهر شده بودند، در حالى که در محرابش ایستاده بود و محاسن خود را بر دست گرفته و مانند انسان مار گزیده به خود مى ‏پیچید و چون انسان غمدیده گریه مى‏کرد… (گویا هنوز آواز او را در گوش جان دارم که مى‏فرمود:) آه آه از کمى توشه، طولانى بودن سفر، وحشت راه و بزرگ بودن جایگاه ورود.»

پس آنگاه اشک معاویه جارى شدو با آستینش آن را پاک کرد و دیگران هم اشک ریختند سپس معاویه گفت، آرى ابوالحسن چنین بود…»

http://www.zohd.ir

ترانه بازدید : 276 شنبه 27 مهر 1392 نظرات (0)

شق القمر یکی از معجزات حتمی و بدون تردید پیامبر اعظم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است که احدی از مسلمین در این قضیه شک نکرده است، انسان کامل به منزله روح عالم و جهان به منزله جسم او می باشد و روح دمیده شده در عالم هستی توان تصرف در کائنات و عالم هستی را دارد و این بحث در دروس معرفت النفس و مباحث نفس شناسی حکیمان الهی به خوبی تبیین و تشریح شده است؛ در همین راستا نگاهی به سئوالات افکار جستجوگر، پیرامون این حادثه عظیم و پاسخ های اهل تحقیق به این معجزه خاتم الانبیاء می نماییم

 

آیا شق القمر با علوم و عقل سازگار است؟

 

در پاسخ به سؤال بالا قسمت هایی از تفسیر نمونه نقل می شود:

 

شق القمر از نظر علوم روزاز سؤالات مهمی که در این بحث مطرح است این است که وقوع انشقاق و شکاف در اجرام آسمانی اصولا امکان دارد؟یا اینکه علم آنرا به کلی نفی میکند؟ پاسخ این سؤال با توجه به مطالعات و اکتشافات دانشمندان فلکی چندان پیچیده نیست، زیرا اکتشافات میگوید: چنین چیزی نه تنها محال نیست، بلکه بارها نمونههای آن مشاهده شده، هر چند در هر کدام عوامل خاصی مؤثر بوده است. به تعبیر دیگر: کرارا در دستگاه منظومه شمسی و سایر کرات آسمانی انشقاقها و انفجارهائی روی داده است که برای نمونه موارد زیر را یادآور میشویم

 

ماه

ترانه بازدید : 122 یکشنبه 21 مهر 1392 نظرات (0)
  • چيزي با چيزي بهتر از حلم با علم، در نياميزد.

  • تمامي كمال در فهم در دين، صبر بر ناگواري و اندازه نگه داشتن در مخارج زندگي است.

  • در هر قضاي الهي براي مؤمن خيري نهفته است.

  • هر آن كس كه ظاهرش بر باطنش بچربد، ميزان عملش سبك باشد.

  • دانشمندي كه از علمش استفاده شود، بهتر از هفتاد هزار عابد است.

  • (جايگاه) دوستي (خويش) را در دل برادرت، از ميزان دوستي خودت نسبت به او بفهم.

  • ايمان، دوستي و دشمني است.

  • چهار چيز از گنجهاي نيكويي اند: نهان داشتن نياز، پنهان داشتن صدقه، پوشيده داشتن درد و نهان داشتن مصيبت.

  • خداوند، دشنام گوي بي آبرو را دشمن مي دارد.

  • برترين عبادت، عفت و پاكي شكم و عورت است.

  • ايمان، اقرار و عمل است و اسلام اقرار بدون عمل.

  • چاپلوسي و حسد، از اخلاق مؤمن نيست مگر براي كسب دانش.

  • http://www.yadbegir.com
ترانه بازدید : 100 شنبه 06 مهر 1392 نظرات (0)

تربت امام حسین خاکی است که از قبر یا حوالی مرقد مطهر حضرت سیدالشهدا صلوات الله علیه می آورند که شیعه به خوردن آن استشفا می کند. خاک اطراف قبر که برای شفای بیمار و مهر نماز استعمال می شود.
امام خمینی می فرماید: آنچه به صورت قطعی تربت امام حسين (ع) است خاکی است که از قبر و آنچه عرفا ملحق به قبر است برداشته می شود.
نظر عده‌اي از مراجع آن است که حکم فضيلت سجده بر تربت امام حسين و حکم جواز خوردن کم از آن براي شفاء، مخصوص قبر و کمي از اطراف قبر امام حسين عليه السلام مي باشد و بقيه خاک کربلا هر چند محترم است؛ اما حکم خاک قبر امام حسين و اطراف قبر را ندارد.
بر اساس برخي از روايات سرزمين کربلا تا پنچ فرسخ از هر طرف جزء حريم قبر امام حسين عليه السلام حساب مي شود.
به نظر بعضي از مراجع: حکم تربت حسيني که در روايات وارد شده است بر خاک کربلا تا مقداري که حريم قبر امام حسين عليه‌السلام است يعني از هر طرف پنج فرسخ بار مي شود. ولي زمين هاي نزديك قبر شريف حضرت، داراي فضيلت بيشتري هستند.

http://www.pasokhgoo.ir

ترانه بازدید : 146 جمعه 05 مهر 1392 نظرات (0)

ظهور در لغت به معنای آشکار شدن و پیدا و ظاهرشدن است و فرج در لغت به معنای گشایش و آسودگی از اندوه است، در احادیث ادعیه آمده«اللهم من قبلک الروح و الفرج»:خداوندا! آسایش و گشایش از سوی تو، به بندگان می رسد.

فرج در اصطلاح شیعه: ظهور حضرت ولی عصر (عج) مراد است و از حضرت رسول اکرم (ص) رسیده که:«افضل اعمال امتی انتظار الفرج»]و نیز از آن حضرت روایت شده که: «هر شدت و سختی را فرجی در پی خواهد بود، جز سختی و محنت دوزخیان


عبدالعظیم حسنی از حضرت جواد (ع) روایت کند که فرمود: بهترین عمل شیعیان ما انتظار فرج (ظهور دولت حقه حضرت مهدی «عج») است

پس بنابراین طبق آنچه از روایات استفاده می شود، فرج در اصطلاح همان ظهور دولت حقه حضرت ولی عصر (عج) است و به تعبیری از نظر معنا با همدیگر تطابق دارند. گرچه از نظر اهل لغت به دو معنای مختلف ذکر شده است.

http://www.hawzah.net

تعداد صفحات : 2

درباره ما
آسمان هفتم مطالب روانشناسی نوآوری مطالب عرفانی مذهبی آسمان عکس آشپزی دکوراسیون
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 805
  • کل نظرات : 61
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 77
  • آی پی دیروز : 74
  • بازدید امروز : 153
  • باردید دیروز : 159
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 689
  • بازدید ماه : 521
  • بازدید سال : 29,253
  • بازدید کلی : 221,670