loading...
سایت سرگرمی و تفریحی آسمان
ترانه بازدید : 107 یکشنبه 10 شهریور 1392 نظرات (0)

حکایتی از «حضرت داوود» (ع) نقل شده، به این مضمون که: «آن حضرت در حال عبور از بیابانی مورچه ای را دید که کارش این بود که مرتب از تپه ای خاک بر می داشت و به جای دیگری می ریخت، از خداوند خواست که از راز این کار آگاه شود. مورچه به سخن آمد که: «معشوقی دارم که شرط وصل خود را آوردن تمام خاک های آن تپه در این محل قرار داده است! »

حضرت فرمود: «با این جثه ی کوچک، تو تا کی می توانی خاک های این تل بزرگ را به محل مورد نظر منتقل کنی، و آیا عمر تو کفایت خواهد کرد؟» مورچه گفت: «همه ی این ها را می دانم، ولی خوشم که اگر در راه این کار بمیرم به عشق محبوبم مرده ام!» دراین جا حضرت داوود(ع) منقلب شد و فهمید این جریان «درسی برای او بود. »

کیمیای محبت، ص (62)

rasekhoon.net

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
آسمان هفتم مطالب روانشناسی نوآوری مطالب عرفانی مذهبی آسمان عکس آشپزی دکوراسیون
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 805
  • کل نظرات : 61
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 64
  • آی پی دیروز : 70
  • بازدید امروز : 352
  • باردید دیروز : 199
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,189
  • بازدید ماه : 3,051
  • بازدید سال : 31,783
  • بازدید کلی : 224,200